نتایج جستجوی عبارت «مرکز تربیت معلم شهید چمران» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید حسن کیخائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسن کيخائي »
    بسم الله الرحمن الرحیم       فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب حتی اذا اثخنتموهم فشدوا الوثاق فاما منا بعد و اما فداء حتی تضع الحرب اوزارها ذالک ولو یشاء الله لانتصر منهم ولکن لیبلوا بعضکم ببعض و الذین قتلوا فی سبیل‌الله فلن یضل اعمالهم. «سوره محمد(ص)، آیه 4» شما (مؤمنان) چون (در میدان جنگ) با کافران روبرو شوید باید (شجاعانه) آنها را گردن زنید تا آنگاه که از خون‌ریزی بسیار، دشمن را از پا در آورید. پس از آن اسیران جنگ...
زندگینامه شهید محمد تقی سرپوش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد تقي سرپوش »
سخن از سنگرساز بی‌سنگری است که چنان از باده مستانه عشق مدهوش بود که جز به وصل یار، اندیشه‌ای در سرنداشت. در یکی از روزهای واپسین بهاری ـ17/3/1340ـ در میان خانواده‌ای مذهبی و علاقمند به اسلام، در نی‌ریز پا به عرصه حیات و زندگی نهاد. شیرینی کودکی و سکوت‌اش باعث شده بود تا محبوب همه باشد. با پایان کودکی دوره ابتدائی را در دبستان دیبا شروع وبا موفقیت به پایان رسانید. دو سال از دوره راهنمائی را در شیراز...
به یاد شهید محمود رضا (مسیح) بهرامی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
سر زد از برج‌ شهادت نور افشان اختری ماه تابان بود آری هم درخشان گوهری سر زد از برج‌ شهادت نور افشان اختری یک‌جهان‌‌امید‌بود‌یک جهان عشق وصفا کوهی از ایمان الله و توکل با خدا سر زد از برج‌ شهادت نور افشان اختری عشق‌اسلام مبین برجسم‌وجانش‌شعله‌ور می‌زد‌ از عشق‌خدا برجان دشمن‌ها ‌شرر سر زد از برج‌ شهادت نور افشان اختری بوده اندر مکتب اسلام دانشجو مدام تا که‌در‌درگاه حق شایسته شد با احترام سر زد از برج‌ شهادت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حسن رسایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حسن، ۱۳۴۰/۳/۱۷ در یک روز بهاری و در میان آواز قناری‌های بی‌قرار در روستای خواجه‌جمالی از بخش آباده طشک نی‌ریز در گلستان خانواده‌ای متدین دیده به جهان گشود. از کودکی مهربانی و گذشت را از طبیعت آموخت و با سرشت خود عجین کرد. به دلایلی از نعمت تحصیل محروم ماند و از همان اوان کودکی چون بازویی پرقدرت و توانمند برای پدر شد و همگام با او در امور کشاورزی، برای امرارمعاش خانواده خود تلاش فراوان کرد. مادرش...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید صفر علی زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
صفرعلی، ۱۳۳۰/۹/۱ در شهرستان نی‌ریز،‌ میان خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. هنوز چند سالی بیشتر از زندگی را تجربه نکرده بود که از نعمت داشتن پدر محروم شد و سرپرستی وی را مادرش به عهده گرفت. صفرعلی، در پی کسب‌وکار راهی کویت شد و از طریق کویت به‌سوی عراق و حرم مطهر امام حسین (ع) رهسپار گردید. در عراق توفیق زیارت حضرت امام خمینی (ره) را پیدا کرد و پیرو و مرید وی شد. ۱۳۶۷/۱/۲۲ با یک...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید رضا علیمردانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
با قامتی چون سرو و با حضوری سبز بر کویر وارد شد و مژده رویش و زندگی را به ارمغان آورد. با خون خود بر رمل‌ها نقش سرخ زد و بر پهن‌دشت آن فریاد اقامه حق را سرود. رضا، ۱۳۵۱/۱۱/۱۵ در روستای حسن‌آباد نی‌ریز نغمه زندگی را سر داد. از دوران کودکی به دلیل پاره‌ای مشکلات از تحصیل محروم ماند و برای کمک به تأمین بخشی از نیازمندی خانواده به امور کشاورزی پرداخت. ۱۳۷۰/۱/۲ لباس مقدس سربازی را...
وصیتنامه شهید محمد تقی سرپوش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد تقي سرپوش »
بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدای شهیدان و بنام خدای خمینی پیام با شماست ای جوانان، ای مجاهدان ایرانی و ای مجاهدان اسلام و ای رهروان الله، مدتی است از شهرم، از شهری که برایم غم بود و کور، به شهری سفر کردم که جای پای دلیران ایران و اصحاب حسین(ع) است که در این شهر جنگیدند و چنان اسلام را یاری نمودند که قدرت تفکر را از دشمن گرفتند. من در اینجا خیلی چیزها را یافتم و خیلی به...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حسن نظری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد حسن نظري »
شهیدان را عشقی بود پاک، به معشوقی که جلوه رحمانی او را دیده و شناخته بودند و برای وصل به آن معشوق فنای درراهش را با جان خریده بودند. حسن ازجمله عاشقانی بود که ۱۳۸۴/۶/۷ در نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی و زحمتکش سرود عشق و حیات را سرود و به جمع سربازان امام زمان (عج) پیوست. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه قاضی طباطبایی آغاز کرد و دوره راهنمایی را تا مقطع اول راهنمایی در مدرسه بزرگی سپری نمود....
به یاد شهید محمودرضا بهرامی (مسیح
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
یوسف گم گشته ما ای رضا ای مسیح ای عاشق راه حسین نوجوان سبزه رویم ای رضا پیکرت برگو کجا افتاده است یوسف‌گم‌گشته‌ام ای بخون آغشته‌ام رفتی و خاک سیه شد بر سرم منتظر هستیم آیی از سفر تیر دشمن عاقبت کار تو ساخت قامت بابا دوتا شد ای جوان آرزویم بود دامادی تو ای دریغا شد امیدم نا امید قاسم گلگون قبایم رود رود گـــفت‌محــمود‌تـوکل‌شــد رضــا جان و سر دادی تو در راه خدا ای مسیح ای...
بیاد شهید محمد کاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
در عید استقرار جمهوری ایران از کربلا‌کاری رسیده میهمان است مادر بگوید در غمش با آه و زاری نعش‌محمد از سفر آمد خوش آمد بود آرزویم تا که دامادش نمایم می‌خواستم تا حجله عیشش ببندم گشته امیدم نا امید از جور صدام لیکن‌از‌آن شادم‌که تا کوی حسینی جان در ره قرآن و دین داده جوانم تا مهرومه اندر جهان تابنده باشد یاد از علی اکبر کنم مانند لیلا یارب به خون پاک فرزندان زهرا گفتا توکل درغم هجر...